عـــاشِقــانــه یِ آرام دو کــوهــنورد و فینگــــیلی

تا رسیدن به قله ، راهی نمانده

پاییز تمام نشده بود که به قله رسیدیم

در تابستان زندگیمان و در اوج خوشبختی خدا به ما معجزه ای داد

آخرین مطالب

بیست و هشت

بــــــــــله !!!!

اولین سفر دوکوهنورد..


14 / آبان ماه نود و چهار

من و کوهنوردم به سمت شهر ساری حرکت کردیم ، توی مسیر که با کلی تنقلات و موزیک و خوردن میوه ( خرمالویی که کوهنوردم پوست نازکش رو به ارومی جدا میکنه و میخوره )یه دل سیر نگاه کردن به مسیر جاده ی زیبای شمال کشور عشق و حال کردیم ..

حول و حوش ساعت 3 بود که رسیدیم به مقصد ، خونه دوست صمیمی همسرم که خانمش فوق العاده مهربون و مهمون نواز بود و یه پسر کوچولوی شیطون ..

شب هم راه افتادیم به سمت ییلاق دوستمون یک روستای خیلی خوشگل هوای آزاد و عـــالی و خنک ، خونه ای که شاید ساده بود اما پر از گرما و صمیمیت بود با بخاری نفتی و چای اتیشی ، تخم مرغ خرمای صبحانه کوهنورد پز و جنگل نوردی با تبر هیزم شکستن من و کوهنوردم ، خوردن سیب زمینی آتیشی ، حتا دیدن یه جوجه تیغی فوق العاده بزرگ وسط جاده همه و همه خاطره ای خوبی برای ما دوتاس ...

با همسر دوست کوهنوردم چرخیدن تو بازارای محلی ترکمن و خرید سوغاتی برای خانواده هامون ..

دریای پر از موج و سرد و چلیک عکس دونفره و سه نفره ..  تنظیم تایمر و دوربین روی سه پایه دویدن من به سمت بقیه که وسط راه نمیرسیدم و شلیک خنده !

عکسای دونفره دو دوست صمیمی و ادا و اطواراشون دم آتیش ..

پارک کنار پلاژ و وسایل بازی که کوهنورد و دوستش کودک درونشون فوق العاده فعاله ، تعادل گیری رو الاکنگ ، تاب سواری و وسایل ورزشی و قه قه های ما دوتا خانم !

چهار روز عالی رو کنار هم گذروندیم.

 آبان ماه نود و چهار14/15/16/17

  • خـــانمِ کـــوهنـــورد

نظرات  (۱)

سلام عزیزم
کل پستاتو خوندم :))
خیلییییییییییییییییییییی برات خوشحالم عزیزکم
امیدوارم خوشبخت باشی دوست مهربونم

پاسخ:
مرسی عزیزم فدات ایشاله عروسی خودتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی