این یک هفته ای که شیفت کوهنورد شب میشه اندازه یکماه برامون میگذره .. حالا روزم باشه همون هفته ای یکبار یادو بار همو میبینیم ! ولی حداقلش اینه که در طول روز باهم صحبت میکنیم..
از بلاتکلیفی بگم که هنود هیچ اقدامی درمورد عروسیمون نکردن.. ومنخیلی کمتر به کوهنورد در مورد ازدواجمون صحبت میکنم..وقتی میبینم سرشو میندازه پایین و میگخ شرمندتم.. خانوادم بی فکرن.. منم سکوت میکنم!
سعی میکنم با دلخوشیای کوچیک سرمونو گرم کنیم و کمتر ا اینده فکرکنیم :(
چند روز پیشمجای بنشن خریدم برای خونه مشترکمون.