پنجاه و هفت
امشب یعنی دوشنبه به مناسبت تولد کوهنورد که یکشنبه بود رفتیم سینما
کلا تو عمر نامزدیمون دوبار رفتیم سینما دوتا فیلمش افتضاح بود ، به حدی که کوهنورد گفت من دیگه سینما نمیام و منم به صبوری دعوتش کردم و تو دل خودم گفتم حق داره،هرچند که دوست دارم کوهنوردمم مثل خودم تو فضاهای هنری باشه ولی خب نیست ! زورشم نمیتونم کنم ،البته از انصاف نگذریم برای عکاسی کردنم وقت خیلی میزاره و تا قله قافم باهام میاد .
بعد از دیدن فیلم افتضاحی که دیدیم رفتیم کباب بناب زدیم جاتون خالی ، امشب کوهنورد مهمون من بود
ناراحتی که از خانوادش داره روز به روز بیشتر میشه تا حدی که مادر کوهنورد تماس گرفته و گفته شب بیا خونه کوهنوردم در جواب گفته با خانمم میخوایم بیرون بریم و برای تولدم منو مهمون کرده ، مادرشم گفته فردا شب ببا خونه برات تولد بگیرم بهمراه خانمت ، ولی کوهنورد قبول نکرده و هزار و یک بهونه آورده که خونشون نره...
نمیدونم ته قصه این اختلاف چی میشه فقط امیدوارم به زندگی شخصیمون صدمه ای وارد نشه.