با کوهنوردم .. بعد از اینکه تلفنی تا دو صبح صحبت کردم .. قرار گذاشتیم دوتایی امروز یعنی شنبه بریم کوه..
عجیب بود ولی ما انجامش دادیم
ساعت شیش و نیم کوهنوردم اومد دم خونمون و دوتایی راهی دربند شدیم .. یه کوه متفاوت برای جفتمون..
دست تو دست کوهنوردم از همه مسایل صحبت کردیم .. حلقم خودنمایی میکنه و میبوسش..
ازم خوشگلیم تعریف میکنه و میگه خانممی و تند گونمو و پیشونیمو میببوسه..
از عقدمون که خدا بخواد به زودی برگذار میشه..
یه جوری میریم کوه و میایم که ساعت یازده من خونه هستم.. انگار نه انگار که دیشب نامزدیمون بوده ... هیچکسم نمیدونه جز مامانم..
به قولی پیچوندیم رفتیم عشق و حال ..- ۹۴/۰۶/۲۱