عـــاشِقــانــه یِ آرام دو کــوهــنورد و فینگــــیلی

تا رسیدن به قله ، راهی نمانده

پاییز تمام نشده بود که به قله رسیدیم

در تابستان زندگیمان و در اوج خوشبختی خدا به ما معجزه ای داد

آخرین مطالب

هفده

امروز جفتمون از لحظه ای که از خواب بیدار شدیم دنبال کارامونیم..چند ساعت یک بار هم اس و زنگ..دل تو دلمون نیست.. فردا روز نامزدیمونه..

آقای کوهنورد طبق صحبتاش با وسواس خاصی وسایلمو خریده.. چادر ،روسری،کله قند.. حتا دفتر بله برون اما ما باید میگرفتیم..

میگفت رسم داریم میوه و آجیلم بگیریم که کم کم مغازه ها دارن میبندن..میخوام برای خانمم بهترینا باشه...


خدایا خودت میدونی چی تو دلم میگذره..

میدونی به چند نفر التماس دعا گفتم..

خودت هوامو داشته باش..

  • خـــانمِ کـــوهنـــورد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی