این روزای من و آقای کوهنورد پر از استرسه..البته بیشتر من..سرماخوردگی و تپش قلب و استرس شدید گر گرفتن یخ زدن دست و پام .. کلافم کرده ،امروز رفتم دکتر و کلی قرص و امپول بهم داد..به حدی استرسم بالاست که تا حرف خانوادخ آقای کوهنورد میشه همه میفهمن و سریع حرفشونو عوض میکنن،چون حال من خیلی بد میشه..
آقای کوهنورد میگه عادی باش..تموم میشه.نگران نباش من پیشتم..ولی از اونجاییکه هنوز خیلی بهش وابستگی و علاقه ندارم ،آروم نمیشم..تصمیم گرفتم بریم مشاوره ولی تایم نداریم..
چهارشنبه میریم خونشون.. و یکی از روزای استرس زا تموم میشه.. و اگر به توافق برسیم هفته بعدش بله برونمون میشه..
مثل یه خوابه برام.. تلخ و شیرینه..
خدایا خودت میدونی چقدر آشوبم . آرامشم تویی
- ۹۴/۰۶/۰۹