عـــاشِقــانــه یِ آرام دو کــوهــنورد و فینگــــیلی

تا رسیدن به قله ، راهی نمانده

پاییز تمام نشده بود که به قله رسیدیم

در تابستان زندگیمان و در اوج خوشبختی خدا به ما معجزه ای داد

آخرین مطالب

هشتاد

نمیدونم حکمت خدا چیه .. البته قطعا من عقلم قد نمیده به حکمتش من هرچقدر از کارای بی برنامه ای که قراره ایندمو ی جورایی اونجوری که دلم میخواد پیش نبرم ، بدم میاد .. به سرم میاد !


البته ناگفته نماند حتما خدا میخواد که اینجور اتفاقات برام بیافته و بهم بفهمونه بشین سر زندگیت و بسه و شوهرم کردی ادم نشدی ؟ 


هرچقدر من از وقوع اتفاق جلوگیری میکنم .. ولی نمیشه اون اتفاقی که باید بیافته .. میافته !


خب من و کوهنورد پدر و مادر شدیم.. طبق برنامه ریزیمون نبود ولی جزو خواسته هامون بود ! 


وقتی صدای قلبشو شنیدم نمیدونین چ حالی داشتم .. یه قطره اشکم ریختم خیلی هیجتن داشتم بخاطرش.. و خیلی خوشحال شدیم و صداشو فرستادم برای کوهنورد و کلی قربونش رفت ..


خداروشکر با اینکه ماهای اول بارداریم هست ولی علایم عجیب غریب و افتضاحی ندارم مثل بقیه خانما و میتونم بیام سرکار البته خستگی و کوفتگی دارم .. که کوهنورد مهربونم تمام زحمتای خونرو میکشه.. 


وارد فصل جدیدی از زندگی شدیم . 

  • خـــانمِ کـــوهنـــورد

نظرات  (۳)

سلاااام خیلی خوشحالم براتون 
ان شالله که قدمش خیر باشه براتون
پاسخ:
fadat dostam
خواهش میکنم عزیزم :)خاله شدن مجازی  مارو هم به ما تبریک به گو  کوهنورد جان
پاسخ:
مرسه خاله مجازی
سلام عزیزم
چ جالب،منم تو برنامه م نبود ولی خواسته م بود
غافلگیری حس شیرین تری داره ب نظرم تااینکه هرماه چشم انتظار باشی
تبریک میگم قدمش خیر باشه براتون
پاسخ:
خب برای ما خیلی خیلی زود بود .. ولی باهاش کنار اومدیم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی