عـــاشِقــانــه یِ آرام دو کــوهــنورد و فینگــــیلی

تا رسیدن به قله ، راهی نمانده

پاییز تمام نشده بود که به قله رسیدیم

در تابستان زندگیمان و در اوج خوشبختی خدا به ما معجزه ای داد

آخرین مطالب

هفتاد و هشت

مسافرت با کوهنوردم بهم خوش می گذره .. خیلی خوش سفره .. اصلا نمیزاره بهمون بد بگذره .. از جاهای خوب رفتن گرفته تا خرید کردن و خورد و خوراکمون همیشه بیش از اندازه بوده..


ما تعطیلات اول هفترو رفتیم اصفهان پیش هستی عزیزم که چقدر بهمون خوش گذشت و دیدار تازه کردیم .. کوهنورد تا الان اصفهان رو ندیده بود و براش خیلی جذابیت داشت البته بجز میدون نقش جهان و کوه صفه و باغ بهادران جای دیدنی نتونستیم بریم ولی اصفهان رو باید تو چندبار سفر دید و ازش لذت برد..

از بازارش ظروف مسی خریدیم که یکی از خواسته های کوهنورد بود کلا به ظروف سنتی علاقه ویژه ای داره .. قابلمه و ماهیتابه و لیوان  ، از دوران مجردیش هم قاشق مس داره که کم کم جهیزیه عزیزم داره کامل می شه و وقت شوهرشه :))


روز به روز بیشتر بهش وابسته میشم به حدی که شبا بدون حضورش کنارم اصلا خوابم نمیبره .. شدم مثل نوزادی که با وجود مادرش آرامش میگیره منم همینطورم .. 



  • خـــانمِ کـــوهنـــورد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی