عـــاشِقــانــه یِ آرام دو کــوهــنورد و فینگــــیلی

تا رسیدن به قله ، راهی نمانده

پاییز تمام نشده بود که به قله رسیدیم

در تابستان زندگیمان و در اوج خوشبختی خدا به ما معجزه ای داد

آخرین مطالب

هفتاد و سه

اینکه یک روزو مرخصی بگیری تا استراحت کنی بخاطر عفونت چشمت ...  ولی دلت طاقت نیاره و بگی سحر بیاد پیشت میشه دیروز که هستی سه چهار بار زنگ بزنه و سه تایی مسخره بازی دربیاریم ... درسته که هستی کیلومترها از ما دوره ولی حضور داشت بین ما و تو خونه من ... انقدر خونه منو میشناسه که میدونه چی به چیه و سر به سر سحر میزاشت ... 


روزی که با هستی آشنا شدم و دست دوستی بهش دادم فکر نمیکردم اینهمه بهم وابسته بشیم و دوستش داشته باشم .. الان که میخواد عروس بشه و بره خونه مجیدش هر روز موزیک میزارم و خودمو تو عروسیش تصور میکنم .. 


سحر هم یه دیوونه ایه مثل خودم .. نمیدونین دیروز چقدر بهمون سه تایی خوش گذشت البته سه تایی بود بهمراه 10-11 نفره دیگه تو گروه تلگراممون که گزارش لحظه به لحظه از خونه منو میگرفتن ...


دوستی های ابدی ...

  • خـــانمِ کـــوهنـــورد

نظرات  (۲)

شاد باشید:()
پاسخ:
رامبد جوان
عزییییززز دلللمیییی جیگرررررر
پاسخ:
عروس عروووس

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی